نقش رسانه ها در ایجاد ناهنجاریها
باز نشر مطالب سابق
این نوشتار در پاسخ سؤال یکی از مراجعه کنندگان محترم به وبلاگ حقیر نوشته شده است. سؤال این است: آیا رسانها اخلاق خاص ایجاد می نمایند. پاسخ نیاز به توضیحات مفصل دارد که در ادامه می آید.
روزگاری از رادیو، تلویزیون، اینترنت، ویدئو، ماهواره، مجلات، روزنامه ها، ژورنالها و... خبری نبود، نوع ارتباط مردم با هم و اقوام و ملل نیزفرق میکرد. در سطح خرد ارتباطات مردم صمیمی تر بود. به تدریج سبک زندگی باصطلاح مدرن تولید و مدام تغییر کرد و نوع تعاملات و روابط ملل در ابعاد زیادی تغییر و نیازهای جدید به وجود آ مد. این تغییرات آتار مثبت و منفی زیادی داشته، مثلا در سطح خرد بسیاری از صمیمتها رخت بر بست و به عوض افراد در موضوعات دلخواه با دیگران مثلا از طریق چت ارتباط برقرار نموده و... یکی ازابزارهایی که وارد زندگی مدرن شد رسانه ها با تنوع و کثرتی که دارد، بود. این رسانه ها ابتدا ساده بود، مثل تلوزیونهای سیاه و سفید، به تدریج متنوع گردید مثل تلوزیونهای زنگی، سه بعدی و ماهواره ای و رسانه ها جدید همچون اینترنت به وجود آمد. این پیدایش، تغییر و تکامل رسانه ها صرفا ناشی از احساس نیاز نبوده، بلکه ناشی از تولید نیاز جدید برای تغییر و تحریک تمایلات و ذائقه عمومی و آن نیز برای تغییر الگوی زیست اجتماعی بود. رسانه ها سیستمهای و مجموعه های مرکبی بوده که دائم در حال تحول اند. مدیریت، علوم آن، ابزارها در حال عوض شدن اند. علومی همچون علوم سیاسی، جامعه شناسی، روانشناسی، مدیریت توسعه، اقتصاد و... که در مدیریت رسانه ها تأثیر مسقیم یا غیرمستقیم دارد، در حال تحول اند؛ این تحولات مدیریت میشود. نظام کارشناسی تحولات را مدیریت می نمایند.
یکی از ابزارهای اصلی مدیریت اجتماعی، رسانه هایند که متناسب با نوع تعریف از انسان، جامعه، تاریخ و نیازها و اهداف آنها و شاخصه های تحریک اجتماعی، محتوا تولید میکنند. محتواهای تولیدی همه جهت دارند و برای کنترل، هدایت و تغییر تمایلات عمومی در جهت توسعه خاص است، مثلا اگر قرار است زندگی مدرن شود، سمت و سوی اخبار، فیلمها و... در جهت تغییر فرهنگ عمومی و مهیای نمودن برای پذیرش سبک زندگی مدرن عمل نموده و برنامه های رسانه تغییر می یابد. با این روش تمایلات عمومی در جهت به اشترک گذاری نیروی انسانی و سرمایه های تحریک میشوند. به عنوان مثل فرزندان به دانشگاه رفته، سرمایه ها وارد بانکها و بازار بورس شده، محصولات تولیدی تکنولوژیها مصرف شده و... لذا رسانه ها یکی از ابزارهای مدیریت توسعه ی خاص اجتماعی اند و با تأثیر گذاری بر احساسات عمومی، نیازهای جدید تولید میکند، دراولویت نیازها دخات میکند، وزن نیازهای را افزایش و وزن برخی را کاهش می دهد، به عنوان مثال اگر رسانه ها دین را در حاشیه و توجه به توسعه دنیا را اصل قرار دهد، گرایش غالب و عمومی به سمت دنیا توجه می نماید. یکی از ارکان اصلی مدیریت رسانه ها در تغییر سبک زندگی اجتماعی (زندگی مدرن) ایجاد روحیه تنوع گرایی و تنوع طلبی در تمامی ابعاد است. رسانه های متنوع برای مدیریت همین تنوع طلبی تولید شده اند. که هر فردی، در هر نقطه، در هر شرائط، هر آنچه دوست داشته باشد، آسان در اختیارش قرار گیرد، و بالاتر با دم دست قرار دادن اطلاعات خاص (بی بند باری) گرایشها را به آن سمت سوق دهند. علاوه رسانه ای مثل اینترنت چند منظوره است، مثل فعالیت اقتصادی، برخی از رهگذر تسلط بر آن از هر نقطه دنیا به ثروتها عظیم میرسند.
بخش عظیمی از مصرف گرایی نیز با تبلیغات مستقیم وغیر مستقیم رسانه ها رواج می یابد، برای این که سبک زندگی تغییر پیدا نماید و مثلا کالاهای تولیدی متنوعِ تکنولوژیها مدام بازار مصرف جدید پیدا کند تا سرمایه و نیروی انسانی لازم فراهم شود وسرمایه های انسانی به اشترک گذاشته شود. رسانه های موجود حهانی جزئی از ساختار نظام سرمایه داری است که مولد اخلاق خاص است از جمله گرایش به حرص و ثروت اندوزی، تمایل به بی بند باری و تبرج، گرایش به مصرف گرای و تنوع گرای، گرایش به سرعت و ناآرامی وخشونت و... منتهی این نسبی و در جوامع مختلف تفاوت دارد، این آثار بستگی به سطح تقلید و شدت و ضعف نظام سیاسی دارد، در نظام سیاسی قدرتمند مثل ایران اسلامی آثار رقیق تر است.
پیدایش سبک جدید زندگی اقتضائات خاص خود را دارد، احساس نیاز به تنوعات گسترده، دوری افراد از هم، کم شدن صمیمیتها و خلاءهای عاطفی، اوقات فراغت زیاد برای عده ی زیاد و لزوم آنجه شادی، نشاط و تفریح نامیده میشود، شادیهای کاذب و توهمی. رسانها در دامن زدن به این ناهنجاریها نقش اساسی دارند. لزوم پر کردن اوقات فراغت توسط رسانها و لزوم توسعه دائمی آنها از پیامد سبک زندگی جدید است. زندگی مدرن خلاءها و احساسها و نیازها مدرن را به دنبال دارد، روابط اجتماعی انسانها و تعاملات آنها دگرگون میشود و قوانین ومقررات به همراهی رسانه ها به تغییر و تنظیم تمایلات عمومی و روابط اجتماعی می پردازند، تا اهداف مثلا توسعه محقق شود، توسعه در ابعاد سیاسی، فرهنگی و اقتصادی در سطح ملی، منطقه ای و جهانی، هدف از این توسعه نیز پاسخگوی به نیازهای تولیدشده است.
به یک معنا رسانه ها یکی از ابزارهای مهم جریان توسعه اند. تا توسعه چگونه تعریف و اهداف آن چه باشد. تعریف از توسعه و اهداف وسازوکارهای آن ؛ نوع توسعه ی رسانه ای و توسعه تکنولوژیهای آن را روشن میکند. زمانی نیازهای ما با تلوزیونهای سیاه و سفید و چند شبکه و روزی چند ساعت برنامه و هفته ای یک یا دو فیلم سینمایی و سریال و یک یا دو شبکه رادیو، تعدادی سینما و... تأمین میشد و احساس خلاء نمیشد. اما به تدریج با توسعه اجتماعی، نیازهای جدید با کارکردهای جدید و چند منظوره مثل اینترنت مطرح شد. انواع و اقسام تلوزیونهای رنگی، ویدئو، استفاده از ماهوارها، ایننترنت(چت، ایمیل، گرافیک و...) توسعه یافت. یعنی رسانهای جدید، جزء سبد مصرف فرهنگی جامعه قرار گرفت، مخصوصا طرح دولت الکترونیک (و جهانی سازی چرا که یکی از رسالت دولتهای جدید مشارکت در توسعه ی جهانی است).
مدیریت بسیاری از تحولات تکنولوژی رسانه ای اصلا در اختیار ما نبوده است. غرب متناسب با نوع توسعه و مدیریت خود، تنوع و تکثر در ساختارهای رسانه ای و تکنولوژیهای آن ایجاد نموده است، تا از آن طریق تنوع و تکثر در تمایلات عمومی و جهانی و روابط اجتماعی ایجاد نمایند. از این طریق احساس نیاز به اینترنت، ماهواره و... ایجاد شد. پیدایش و تغییر دائمی احساس نیازها مدیریت شده است. این احساس نیازها بی مقدمه و طبیعی پیدا نشده است؛ بلکه با مدیریت خاص، در جهت اهداف خاص ایحاد شده است، یکی از مقاصد اصلی، جهانی سازی متناسب با فرهنگ غرب است. توسعه رسانه ها با کارکرد جدید در جهت هماهنگ سازی تمایلات ملل برای پذیرش سیاست، فرهنگ و اقتصاد غرب است. ایجاد شهرک زیرزمینی 9 هکتاری و نگهداری رایانه ها و سرورهای پیشرفته در آن در این راستا است. کنترل 3 میلیارد اطلاعات شامل تمامی ایمیل ها، چت ها و... پردازش و ذخیره سازی و تعیین هویت افراد و تعداد مراجعه و نوع آنها و... برای ملاحظه وضعیت سیاسی، فرهنگی و اقتصادی جهان، مناطق، کشورها، اقوام و شناسایی ظرفیتهای فردی و اجتماعی مثل نخبگان و متخصصین و اطلاعات تولیدی و...میباشد.
به عنوان مثال با استفاده از کلیک های که در اینترنت صورت میگیرد با استفاده از مدل تجزیه و تحلیل اطلاعات، گرایشهای عمومی، نقاط قوت، نقاط آسیب پذیر افراد و ملتها و... و خطرات و تهدیدات، را به دست می آورند و با آینده نگری در ابعاد مختلف برنامه ریزی می نمایند. اگراز بالا که نگاه کنیم اینترنت ابزار رصد اطلاعات در کل جهان توسط استکبار برای کنترل تمایلات عمومی و ایجاد انحراف در آن است. مثلا از تعداد مراجعات پیرامون موضوعات پیرامون بیداری اسلامی سعی در حدس وضعیت و کنترل آن می نمایند ( البته این کار ممکن نیست چون پارمترهای تأثیر گذار جدید همچون اراده ملتها وارد صحنه شده و آنها قدرتهای سخت افزاری و نرم افزاری دشمن را در این مقطع می شکند، انشاءالله).
بنابر این کارکرد اصلی و محوری اینترنت در اختیار ما نیست، استفاده ما تبعی است، سازمانهای درغرب با استفاده از رصد دائمی اطلاعات، آنها را تجزیه و تحلیل و برای کنترل تمایلات عمومی به بخشها و سازمانهای مربوطه برای برنامه ریزی ارائه میدهند مثل هالیود. ایینترنت فقط فضای باز، جریان آزاد تبادل، تولید و ذخیره سازی اطلاعات نیست، بلکه ابزار شناسایی ظرفیتها، گرایشهای عمومی و تخصصی و برنامه ریزی برای تغییر آنهاست. به عنوان مثال افشای تحقیقات پیرامون تکنولوژیهای آینده در راستای آماده سازی جهانی پذیرش مدیریت آنها بر توسعه ی علمی است. آنها از این طریق میخواهند دیگران را تحقیر و سلطه مدیریت خود را دائم تثبیت نمایند.
سرویس دهی دائمی آنها، منافع زیادی برای آنها دارد، از این طریق نبض جهانی را بدست آورده و سعی در پیش بینی، هدایت و کنترل آینده آن مینمایند (که نمیتوانند، چون تئوریهایش این ظرفیت را ندارد).
بنابر آنچه گذشت روشن شد، رسانه های متنوع از جمله اینترنت در یک سیر تکاملی دائمیِ، سبک زندگی، قوانین اجتماعی، اهداف مثل لزوم دولت الکترونیک، به وجود آمده اند و کارکرد و توسعه تکنولوژی رسانه ای تابعی از توسعه ی اجتماعی است، با توسعه و تنوع تمایلات عمومی و لزوم کارکردهای جدید مثل تبادلات (علمی، فرهنگی، اقتصادی، سیاسی، نظامی) از طریق اینترنت؛ رسانه های قبل قدرت پاسخگوی در این سطح را ندارند. در سطحی نیز که مورد توجه عموم است مثل فیلم، اخبار، موسیقی، نیاز به تفریحات و... گرایش عمومی متنوع گردیده است و رسانه های قبل در پاسخگوی( تولید محتواها، زمان پخش) محدویت داشته وامکان گسترش آنها به گونه ای که در هر زمان، هر درخواستی آمد به آسانی پاسخ گویند وجود نداشت؛ اینترنت وارد ساختار جامعه شد. اینترنت پاسخگویی آسان به خواستهای متنوع و متکثر است. پیدایش روحیه تنوع طلبی با کمک سخت افزارها و نرم افزارهای رسانه ای اتفاق افتاده است. امروزه با وابستگی به اینترنت بسیاری از اطلاعات اقتصادی، فرهنگی و سیاسی ما در اختیار استکبار است.
رادیو و تلوزیون نیزقطعه ای از پازل پیچیده ی مدیریتی است که اقتتضائات خاص خود را دارد، اخلاق خاص ایجاد میکند؛ چرا که در سیاست، فرهنگ، اقتصاد و محصول تکنولوژیها ضرب میشود. طبیعی است نوع آنها حتی در تکنولوژیهای رادیو و تلوزیون و جایگاه اجتماعی آن اثر دارد و آنها را در روند تغییرات متحول میکند به عنوان مثال اگر ما به این نتیجه رسیدیم که این سطح از پخش برنامه ها(24 ساعته) و تعداد شبکه ها(15 شبکه) و کانالهای استانی برای وحدت اجتماعی مضر است، چون تمایلات عمومی را متشتت میکند و این برای امنیت اجتماعی مضر است، علاوه رنگهای تلوزیونها نباید تحرک کنند به دنیا باشد، دنیا را در نظرها تزین نکند، اسباب تجمل گرایی و ایجاد شکاف طبقاتی نباشد و... آیا تکنولوژیهای تلوزیون این گونه توسعه می یافت؟ وقتی سبک زندگی تغییر یافت نیاز به تنوع بخشی به آن روز به روز بیشتر و بیشتر گردید، این تنوع گرایی حتی در خانواده ها اثر گذاشته، مثلا یک خانواده 4 نفره 4 گرایش متفاوت دارند، هر کدام خواستی دارند، یکی این برنامه، دیگری برنامه دیگر، افرادی که قدرت اقتصادی دارند نیز بر امکانات خود افزوده و الا آنکه قدرتش می چربد، بیشترین استفاده را میبرد و همین باعث اختلاف است. این تنوع طلبی تا آنجا گسترش یافته که آنها قادر به پاسخگوی نبوده، لذا لاجرم اینترنت به سرعت گسترش یافته، با کارکردهای متنوع نه صرف سرگرمی. سبک زندگی امروزی موجب پیدایش تنوع گرایشها شده و هرچقدر ما با استفاده تکنولوژیها متنوع دست به تولید اطلاعات مختلف بزنیم؛ باز احساس کمبود میشود، لذاست که اینترنت در حال توسعه دائمی است و اطلاعات دائم در حال تولید به گونه ای که این زمان را قرن انفجار اطلاعات نامیده اند، این شیوه از تولید اطلاعات بر حیرت و سرگشتگی بشر می افزاید. یکی از کارکردهای اینترنت جهت دادن به نظام کارشناسی کشورهاست، یعنی بستر تصمیم گیریهای کلان را برای آنها در برنامه ریزی اجتماعی از طریق تولید اطلاعات فراهم میکند. در واقع به تمایلات متخصصین جهت میدهد و از آن طریق بر تنظیمات اجتماعی اثر میگذارند.
توجه نمایداین سخنان به معنای تعطیلی استفاده نیست، چرا که ما چه بخواهیم، چه نخواهیم، مبتلا به شبکه های رسانه ای متنوع شده ایم؛ بله نباید دچاره سطح نگری شد و باید با شناخت درست کارکردهای رسانه ای و آثار مختلف آن در پی چاره اندیشی باشیم. ما حتما در میان مدت باید الگوهای تخصیص اجتماعی ی رسانه ای را عوض نماییم. شاخصه های تحریک انگیزه ها و جذابیت در مدیریت غرب، تبلیغ و ترویح اباحه گری، حرص و ثروت اندوزی، خشونت و سرعت میباشد، یعنی همان شاخصه های هنر مدرن. لاجرم رسانه ها در جهت نهادینه کردن این اخلاق تلاش مینمایند. ما با این رویه باید مبارزه نماییم، آنگاه در عمل روشهای جذابیت دینی تولید میشود. یکی از تغییراتی دیگر، لزوم مدیریت اطلاعات تولیدی است. جریان گردش آزاد اطلاعات بی معناست، چون باعث هرج و مرج فرهنگی و به تبع سیاسی و اقتصادی است. تولید، توزیع ومصرف اطلاعات بایدهدایت شده باشد،تا مخاطره انگیز نباشد.
جهت داری رسانه ها و تکنولوژیها به معنای این نیست که نمیتوان یا نباید در جهت اهداف دینی از آنها استفاد نمود، خیر برای دوری از انزوای و حضور مأثر جهانی باید در کوتاه مدت استفاده نمود و در درازمدت روند و جهت توسعه ی آنها را تغییر داد، ولی در عین حال در میان مدت آسیبهای زیادی هم دارد، چون در حال حاضر توسعه ی تکنولوژیهای رسانه ای تابع توسعه اجتماعی غرب است، که جهان و حرکتش را در عالم ماده خلاصه میکند و نقطه عزیمت و اهداف توسعه تکنولوژیها، بهروری و کامجویی بیشتر از ماده و لذت جویی است و هماهنگ با توسعه ی تکنیکی گرایشهای عمومی متنوع طلب شده و خواستهای خود را بر دیگران ترجیح میدهند.
ما شاهدیم علی رغم میل مسؤلان دلسوز نظام اسلامی، در روند توسعه رسانه ای گرایش رقیق به تنوع گرایی رسانه ای نیز رشد یافته است. متأسفانه امروزه بیشتر کلیکهای اینترنتی روی ابتذال است. اشتباه ما این است که ما معمولا موضوعات را بسیط، استاتیک وایستا و بریده از تحولات خود موضوع، علل تحولات و رابطه آن با تحولات سائر موضوعات، ملاحظه میکنیم. یعنی یک سیستم شامل که دارای سیستمهای درونی مرتبط و در حال تغییر دائم است، ملاحظه نمیشود. آنگاه هماهنگ با مدیریت تحول شبکه سیستمها، اخلاق و عواطف جدید متناسب با آنها متحول شده و در واقع تحول اخلاق اجتماعی تابعی ازتحول تکنولوژیهاست. مگر از لحاظ شریعت فریفته و مغرور شدن به دنیا مذموم نیست، رسانه ها از جمله تلوزیونهای رنگی دنیا را در نظرها بزرگ جلوه داده و فریفته و مغرور به آن می نمایند، افراد ساعتها مشغول سرگرم فیلمهای ساختگی شده بدون این که بدانند چه مشکلی از آنها را رفع میکند، یعنی اوقات گران بها را تلف می نمایند. رسانه ها، تصویرهای متوهمانه از دنیا به نمایش در می آورند و توهمات را تحریک میکنند. اینها آثار مشهود است و بدتر از همه اشتغال دائمی به همین رسانه ها، افراد، هروقت، هرجا، هر چه دلشان خواست و هر جوری بخواهند در اختیارشان است. این مدیریت توسعه اهواء است، بستر های غفلت و دنیا گرایی و گناه را تسهیل میکنند. اینترنت پاک در شرائط موجود که سیطره مدیریت غرب بر توسعه ی تکنولوژیهاست، توهمی بیش نیست، چرا که که گرایش به تنوع طلبی را ایجاد کرده اند و ما بدون این که درست آن را بشناسیم میخواهیم مقابله کنیم. بله ما برای حفظ و صدور انقلاب اسلامی از رسانه ها استفاده نمودیم، ولی شاهدیم در روند توسعه اجتماعی از جمله توسعه رسانه ای، آسیبهای اجتماعی ما نیز افزایش یافته است، این آسیبها ناشی از انقلاب نیست، بلکه ناشی از ناکارآمدی توسعه غربی در جلوگیری ازآسیبهای تعریف شده از نظر ماست. از اصلی ترین آسیب توسعه روحیه تنوع گرایی است، لذا مرتبا رسانه ها تغییر یافته، تکنولوژیهای جدیدتری برای پاسخگویی به نیازها ایجاد شده و بابت آنها اعتبارت سنگین اختصاص یافته و نیروهای زیادی درجهت حفظ و توسعه آن اشتغال داشته اند. آیا این توسعه جزء نیازهای طبیعی عمومی بوده؟ آیا عدالت فرهنگی را رشد داده است یا باعث ایجاد آشفتگی فرهنگی شده است؟ این نوع توسعه گرایش رقیق به ابتذال ، تجمل گرایی، دور شدن از فرهنگ ایثار و تعاون و مشغول شدن دائم به رسانه ها را به دنبال داشته است. اعتیاد رسانه ی بزرگترین آفت رسانه ای است. متأسفانه در ام القرای اسلام گرایش به عمق بخشی به معارف کم است، چون بخش عظیمی از اوقات صرف رسانه ها و برنامه های کم محتوا میشود. البته مشکل فقط مربوط به محتوا نیست مگر شبکه ی مستقل دینی نداریم؟ مشکل تنوع طلبی مخاطب است. رسانه ها به این روحیه دامن میزنند. مگر این که ما بتوانیم در تخصیص های امکانات اجتماعی و سبک زندگی مردم، نوع اشتغال، بافت جمعیتی، چگونگی تولید، توزیع ، مصرف و نحوی پر کردن اوقات فراغت مردم، تغییرات بنیادین ایجاد کنیم تا گرایش به تنوع گرایی منفی، کم گردد، آنگاه کارکرد رسانه ای متحول میشود و به تدریج نوع توسعه از جمله توسعه تکنولوژیهای رسانه ای تغییر می یابد و سیطره مدیریت غرب بر توسعه تکنولوژیها و محتواهای هنری کاهش می یابد.این همان راه حلی است که مقام معظم رهبری (حفظه الله) توصیه فرمودند، یعنی تولید علم و الگوی ایرانی اسلامی پیشرفت. ایشان صرفا با نفی جامعه را اداره نمی نمایند، بلکه به شکل اثباتی، جهت توسعه ی اجتماعی را مدیریت مینمایند، از جمله توسعه رسانه ای و به تبع آن تدریجا مدیریت تمایلات عمومی در اختیار رشد، تعالی و دینداران واقعی قرار میگیرد. ما در عرصه های مختلف نیاز به تولید اندیشه دینی ، علوم و مدلها بر اساس تفکر دینی داریم، که یکی از شاخصه های آن توسعه عدالت است. امروزه آنچه در تکنولوژیها مطرح است تنها توسعه دائمی آنهاست. کسی همراهی توسعه آنها را با توسعه عدالت طرح نمیکند، حداکثرمیگویند بعد از رشد، عدالت را دنبال مینماییم. در وقع امروزه بی عدالتی در دل توسعه تکنولوژیها خوابیده است،عده ای بیشترین استفاده را میبرند، در صحنه ی جهانی نیز چنین است، مثل مرداک. در مسیر رشد تکنولوژیها نخبگان کشورها از طرق جشنواره ها، اینترنت، جاسوسان و.. شناسایی و جذب میشوند واز فکرشان در جهت تولید علوم و تکنولوژیهای بهره میگیرند، اما ملتهایشان بهره ی مأثری از آنها ندارند. این نحوه از توسعه ظلم به ملتهاست. لذا ما باید در رشد آنها به شاخصه رشد عدالت توجه داشته باشیم. البته مسلم دستیابی به برخی از این شاخصه ها و اهداف، در کوتاه مدت میسور نیست، چرا که نه نیروی انسانی آن آماده است و نه تمایلات عمومی از آن استقبال میکند. زمان زیادی میخواهد تا فرهنگ و اراده عمومی به این امر تعلق گیرد. این امر با آشکار شدن مظالم الگوی های توسعه اجتماعی غربی، شدت میگیرد، این امر در نظام اسلامی در حال آشکار شدن است؛ که مشکلات صرفا ناشی از افراد نیست، بلکه محور اساسی آسیبها مدلهای توسعه است که نظام کارشناسی در تنظیمات و توسعه از آنها استفاده میکنند.
با پیروزی انقلاب اسلامی چالشی بین آن و جریان مدرنیته به وجود آمده است و این چالش روز به روز عمیق تر میشود، مدرنیته میخواهد، اخلاق، فرهنگ، رفتار، افکار، ساختارها، اقتصاد، سیاست، فرهنگ، تکنولوژی، عواطف، مدلها، شاخصه ها و... خودش یعنی شاخصه های تمدنی فاسد غرب را حاکم نماید و انقلاب اسلامی به دنبال ایجاد تمدن اسلامی با تولید مدلها والگوی بر آمده از تفکر دینی برای رشد فضائل اخلاقی و عدالت و...است.
چالشها و بلکه بالاتر شکافهای عملی این دو گرایش درنظام اجتماعی روز به روز در حال مشهود شدن و گسترش است، عده ای قلیل میخواهند به سمت غرب بروند وجمع کثیری مانع و به دنبال ارزشهای دینی همچون عدالت اند، عدالت طلبی با پایه و اساس تمدن و مدلهای غرب در تعارض است. این شکاف درجهان نیز در حال توسعه بوده و منجر به نابودی تمدن غرب و باعث شکوفایی تمدن دینی است(انشاءالله) .
ما در دوران گذاربرای دوری از انزوا و حضور مؤثر جهانی از تکنولوژیها از جمله تکنولوژیهای رسانه ای بیشترین بهره را در راستای اهداف خود میگیریم و تا آنجا که ممکن است با تصرف در آنها سعی مینماییم آثر مخربشان را کم نماییم. یکی از این تصرفات استفاده در تحریک عواطف و تمایلات سیاسی در جهت پیشبرد اسلام است، اما این بدان معنا نیست که تمامی کارکردهای رسانه ای در حیطه مدیریت دینی قرار گرفته، خیر، درآن بخشی که توانستیم تصرف نماییم، در این مقطع زمانی در خدمت رشد دینی قرار میگیرد، ولی اگر ما نتوانیم در دراز مدت سازکارهای مدیریتی، سخت افزارها و نرم افزارهای لازم را تولید کنیم و مدیریت همه جانبه رشد تکنولوژیهای رسانه ای را در اختیار بگیریم؛ لاجرم مدیریت و برتری تکنولوژی رقیب غالب شده و تمایلات عمومی را در جهت اهداف خود ساماندهی میکند. یکی از روشهای آنها بی تفاوت کردن ملتها از طریق مشغول نمودن به رسانهاست.
عوارض دوگانگی درمدیریت تمایلات عمومی کاملا آشکار است(از یک طرف میل به زیارت و... واز طرف دیگرتجمل گرایی و...) ناهنجاریها، ناشی از اراده رهبران اصلی نظام نمیباشد، بلکه ناشی از نفوذ مدیریت رقیب از طریق مدلهاست. رسانه ها بعلاوه سبک زندگی، ابزارهای نفوذ جریان ارادههای حریف اند. مدیریت آنها به شکل نرم است. امروزه با وجوده گسترشدهها شبکه ی تلوزیون و رادیوی و 24 ساعته شدن وتنوع گسترده برنامه ها، باز مخاطب راضی نشده و رو به ماهواره و... آورده؛ این همان مدریت نرم دشمن است. پیدایش این تکثر طلبی ناشی از تعاریف خاص از انسان، نیازها، توسعه و..است. پایگاه اصلی حمله به ما نظام مفاهیم اوست. طبیعتا اگرتعاریف ما عوض شود در دراز مدت حتی تکنولوژیهای رسانه ای ما متحول میشوند و دشمن به آسانی نمیتواند از طریق ماهوارها، فیس بوک و...به مدیریت تمایلات عمومی بپردازد.
البته بنده در اینحا در صدد بیان تمام امر مربوط به رسانه های متنوع نیستم، بلکه خواستم مسائلی را طرح کنم تا روشن شود که نباید صورت مسئله را ساده و سطحی دید، معمولا تا سخن از ابزار میشود خیال میشود که به راحتی میشود در اختیار جریان اهداف قرارگیرد و اقتضائات و عوامل مؤثر درکارکردش نادیده گرفته میشود. بیان تمامی کارکردها، آسیبها، مزایا و... رسانه ها ی مختلف نیاز به مدل جامع و کار تطبیقی دارد.
بازهم در اینجا در صدد نفی کارکردهای عظیم سیاسی در سطح ملی، منطقه ای و جهانی نیستیم؛ بلکه بیشتر به روند توسعه آن آسییبها و تهدیدات توجه نمودیم. اگر مدیریت توسعه سخت افزارها و نرم افزارها در اختیار ما قرار نگیرد در دراز مدت حتی در بخش سیاسی غلبه با دشمن است.، دشمن ما را محاصره و منزوی میکند. جنگها امروز با گذشته تفاوت دارد، اول قلوب را فتح میکنند، رسانه های غربی ابزارهای فتح قلوب اند. ما باید روشها وشیوه های برخواسته از عقلانیت دینی را تولید کنیم. بی توجه به این امر باعث میشود برای محافظت از انفلاب اسلامی هزینه های زیادی بپر دازیم و نیروها وامکانات زیادی زا صرفا برای مقابله با انواع و اقسام ناهنحاریها بسیج نماییم. حداقل تهدید بی تفاوتی به سرنوشت جامعه ی دینی است.
این نوشتار برای هشدار نسبت به آثار مخرب توسعه ی مجموعه رسانه های متنوع در میان مدت و درازمدت است؛ از امروز باید فکر بود، فردا بسیار دیر است. با توفیق، تلاش جمعی، توکل و نصرت الهی فتح جبهه ی فرهنگی و علمی ممکن است(انشاء الله).90/7/10
کلمات کلیدی :
» نظر